ابلیس هر روز انگور میخورد
و هر روز زهر میخورد
آری ابلیس دیگر گذشته ها را فراموش کرده
شیطان که دیگر خون نمی خورد
هر روز چند کار درست میکنی که غلط است
را شیطان در فکرت جای داده
وقتی همه کارهای خیر را پنهانی می کنند
دیگر اثری از خوبی دیده نمی شود
ریا نشود را که جا انداخته
سیاهی فرا گیر شده است
از بستی که گفته ایم ریا نشود
حال هزاران کار خیر و خوب
دیده نمی شود
و همه از ظلم به یکدیگر سخن میگویند
باز هم همه چیز را پنهان کنید
ممکن است ریا بشود
شیشه ها تار شده اند
شاید شیطان هم فرار بکند
بگذار بگویند ریا کاری بدست
و تو به اصطلاح ریا کن و بگو
آنقدر که همه جا سفید بشود
گاهی زمانه فرق میکند و نیازها فرق دارند
کمی از باتلاق و سیاهی فاصله بگیر
واژه ها نو شده اند
کاربرد آن ها را عوض کن
تا دنیا عوض بشود
//حسام الدین شفیعیان//